وبلاگ :
پاي سيب
يادداشت :
هوش مصنوعي
نظرات :
0
خصوصي ،
32
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
اميرحسين
قوانين همزمان:
قضايايي را که ما براي تسخير اطلاعات ضروري براي اين استنباطها خواهيم داشت، قوانين همزمان (Synchronic) ناميده ميشوند، زيرا آنها خواص حالت يک دنيا را به ديگر خواص حالت دنياي مشابه، مربوط ميکنند.
دو نوع اصلي از قوانين همزمان وجود دارند:
قوانين Causal:
قوانين سببي جهت مفروض شده علت را در دنيا منعکس ميکنند: بعضي از خواص پنهاني دنيا، ادراکات مطمئني را براي توليد شدن باعث ميشوند.
قوانين تشخيصي (Diagnostic rules):
قوانين تشخيصي مستقيماً دلالت بر حضور خواص پنهان شده از اطلاعات مبتني بر ادراک دارند.
اگرچه قوانين تشخيصي به نظر ميآيد که اطلاعات مطلوبي را مستقيماً توليد کنند، خيلي حيلهگيرانه است، اطمينان داشته باشيم که آنها قويترين نتايج ممکن را از اطلاعات موجود به دست ميآورند.
مهمترين مسئله براي به خاطر سپردن اين است که اگر قضايا به درستي و کمال، روش عملکرد دنيا و روشي که ادراکات توليد ميشوند را تعريف کنند، رويه استنتاج به درستي قويترين شرح ممکن از حالت دنيا با ادراکات داده شده را استخراج خواهد کرد.
استفاده از منطق مرتبه اول:
دامنه Kinship
اصل موضوعات، تعاريف و قضايا
دامنه مجموعهها
علائم خاص براي مجموعهها، ليستها و محاسبات
طرح پرسش و گرفتن پاسخ
عاملهاي منطق براي دنياي Wumpus:
ما معماري سه عامل را در نظر ميگيريم:
1)عاملهاي (reflex) که فقط ادراکات و عملياتشان رامطابق هم طبقهبندي ميکنند.
2)عاملهاي مبتني بر مدل (model-based) که بازنمايي داخلي از دنيا را تشکيل ميدهند و از آن براي عملکردشان استفاده ميکنند.
3)عاملهاي مبتني بر هدف goal-based که اهداف را صورت ميدهند و سعي دارند تا به آنها برسند. (عاملهاي مبتني بر هدف معمولاً عاملهاي مبتني بر مدل نيز هستند.)
عامل واکنشي ساده:
سادهترين نوع ممکن عامل، قوانيني دارد که مستقيماً ادراکات را به عمليات مرتبط ميسازد. اين قوانين مشابه واکنش يا غرايز هستند.
محدوديتهاي عاملهاي واکنشي ساده:
وجود مسائلي که بايد به عامل از طريق بازنمايي دنيا فهمانده شود.
عاملهاي واکنشي نميتوانند از حلقههاي نامحدود اجتناب ورزند.
بازنمايي تغيير در دنيا:
در طراحي عامل، تمام ادراکات به پايگاه دانش اضافه ميشود، و در اصل تاريخچه ادراک تمام آن چيزهايي است که در مورد دنيا بايد دانسته شود. اگر ما قوانيني داشته باشيم که به گذشته به همان خوبي زمان جاري رجوع کنند، ميتوانيم قابليتهاي يک عامل را براي يافتن جايي که عملکرد بهينه دارد، افزايش دهيم.
هر سيستمي که تصميماتي را بر پايه ادراکات گذشته ميگيرد، ميتواند براي استفاده مجدد از جملاتي در مورد حالت جاري، دوباره نوشته شود، به شرط اينکه اين جملات به محض رسيدن هر درک تازهاي و در عمل تازهاي که انجام ميشود، به روز درآورده شود.
قوانيني که روشهايي در آن دنيا ميتواند تغيير کند (تغيير نکند) را تعريف ميکنند، قوانين diachronic ناميده ميشوند که از زبان يوناني به معناي «سرتاسر زمان» برگرفته شده است. بازنمايي تغييرات يکي از مهمترين حيطهها در بازنمايي دانش است.
سادهترين راه براي کنار آمدن با تغييرات، تغيير پايگاه دانش است.
محاسبه موقعيت:
محاسبه موقعيت (Situation Calculus) روش خاصي براي تعريف تغييرات در منطق مرتبه اول است.
تصوري که از دنيا ميشود، آن را به صورت دنبالهاي از موقعيتها در نظر ميگيرد، که هر کدام از آنها يک "snapshot" از حالت دنيا است.
استنتاج خواص پنهاني دنيا:
زماني که عامل بتواند تشخيص دهد که کجا قرار دارد، ميتواند کيفيتها را با محل، به جاي موقعيت تطبيق دهد.
قوانين همزمان:
قضايايي را که ما براي تسخير اطلاعات ضروري براي اين استنباطها خواهيم داشت، قوانين همزمان (Synchronic) ناميده ميشوند، زيرا آنها خواص حالت يک دنيا را به ديگر خواص حالت دنياي مشابه، مربوط ميکنند.
دو نوع اصلي از قوانين همزمان وجود دارند:
قوانين Causal:
قوانين سببي جهت مفروض شده علت را در دنيا منعکس ميکنند: بعضي از خواص پنهاني دنيا، ادراکات مطمئني را براي توليد شدن باعث ميشوند.
قوانين تشخيصي (Diagnostic rules):
قوانين تشخيصي مستقيماً دلالت بر حضور خواص پنهان شده از اطلاعات مبتني بر ادراک دارند.
اگرچه قوانين تشخيصي به نظر ميآيد که اطلاعات مطلوبي را مستقيماً توليد کنند، خيلي حيلهگيرانه است، اطمينان داشته باشيم که آنها قويترين نتايج ممکن را از اطلاعات موجود به دست ميآورند.
مهمترين مسئله براي به خاطر سپردن اين است که اگر قضايا به درستي و کمال، روش عملکرد دنيا و روشي که ادراکات توليد ميشوند را تعريف کنند، رويه استنتاج به درستي قويترين شرح ممکن از حالت دنيا با ادراکات داده شده را استخراج خواهد کرد.
اولويت بين عمليات:
تغييرات عقايد عامل در مورد بعضي از چهرههاي دنيا نياز به تغييرات در قوانيني که با ديگر چهرهها سروکار دارند، دارد.
عامل ما به سادگي توسط پرسش براي رسيدن به چيزي متفاوت، ميتواند دو مرتبه برنامهريزي شود.
اهداف، مطلوب بودن حالات حاصل را بدون توجه به روش به دست آمدن آنها توضيح ميدهند.
اولين قدم، شرح مطلوبيت خود عمليات (action)، و ترک ماشين براي انتخاب بهترين عمل است.
از يک مقياس ساده استفاده ميکنيم:
عمليات ميتوانند عالي، خوب، متوسط ، ريسکي و يا مهلک باشند.
عامل هميشه بايد يک عمل فوقالعادهاي را در صورت يافتن انجام دهد؛ در غير اينصورت، يک عمل خوب در غير اينصورت، يک عمل متوسط، و يک عمل ريسکدار اگر تمام قبليها شکست بخورند.
سيستم مقدار عملياتي:
سيستمي که حاوي قوانيني از اين نوع است يک سيستم مقدار عملياتي (action-value) ناميده ميشود.
توجه کنيد که قوانين به آنچه که واقعاً عمليات انجام ميدهند، رجوع نميکنند، فقط به مطلوب بودن آنها توجه دارند.
به سوي يک عامل هدفدار:
حضور يک هدف دقيق به عامل اجازه ميدهد تا دنبالهاي از عملياتي که منجر رسيدن به هدف ميشوند را پيدا کند.
حداقل سه روش براي يافتن چنين دنبالهاي وجود دارد:
1)استنتاج
2)جستجو
3)برنامهريزي
استنتاج:
نوشتن قضايايي که به ما اجازه ASK از KB را براي دنبالهاي از عمليات بدهد که ضمانت رسيدن به هدف را به طور امن بکند، چندان مشکل نيست.
مشکلات اين روش:
- براي دنياهاي بزرگ، تقاضاهاي محاسباتي بسيار زياد است.
- مشکل تشخيص راهحلهاي خوب از راهحلهاي بيهوده وجود دارد.
جستجو:
ما ميتوانيم از رويه جستجوي سطحي براي يافتن مسيري به هدف استفاده کنيم. اين از عامل درخواست ميکند تا دانش خود را به صورت مجموعهاي از عملگرها درآورد، و بازنمايي حالات را دنبال کند، بنابراين الگوريتم جستجو ميتواند به کار برده شود.
برنامه ريزي:
شامل استفاده از سيستمهاي استدلال خاصي ميشود که براي استدلال در مورد عمليات طراحي شدهاند.
__________________
سخت ترين كار براي انسان چيزي نيست جز فكر كردن (انيشتن)