
پای سیب
volunteer
داوطلب (اسم) . داوطلب شدن(فعل) . به طور داوطلبانه
تبعیض . پیشداوری .تحت تاثیر قرار دادن و لطمه زدن
shrill : high and sharp in sound : peircing
صدای ناهنجار و گوش خراش .(اعتراض و مخالفت و ...)یکریز و شدید
شنگول و خوشحال
شوخ طبعانه
جلوی چیزی را گرفتن . مانع چیزی شدن
سخنرانی و نطق . سخنرانی کردن
سوء استفاده کردن .استفاده نا صحیح . فحاشی و ناسزاگویی کردن
مِن و مِن کردن . زیرلب زمزمه کردن
mute : silent
ساکت و لال
گلوله (کاغذ و پارچه و ...).بسته(اسکناس و اوراق).پرکــــــــردن
retain : 1.keep 2.remember 3.employ by payment of a fee
1.حفظ کردن 2.به خاطر سپردن 3.اجیر کردن
ببخشید این هفته نتونستم جمعه شب آپ کنم
شهادت حضرت فاطمه را هم به عموم دانشجویان تسلیت عرض می کنم
Design By : P I C H A K . N E T |