پای سیب
vague : ambiguity : blur مبهم و گنگ و نامشخص تعالی بخشیدن . ترفیع دادن elevator escalator بخت آزمایی و قرعه کشی امورمالی . هزینه چیزی را دادن obtain کسب کردن . گرفتن و خریدن . حکمفرما بودن Obtaining authorization سینما و فیلم سازی پیشامد و حادثه (مسابقه ورزشی) کنارگذاشتن . دست کشیدن . دورانداختن(کاغذ) Discarded crumpled papers on floor around wastebasket throwing money away Woman tossing sunflowers to the ground اوج گرفتن(پرنده). افزایش یافتن (قیمت و درجه حرارت) بعدی . متعاقب Subsequent Era 2012 Ford relate ارتباط داشتن. حکایت کردن و شرح دادن ثابت و بیحرکت . درحال توقف Hispanic woman riding stationary bicycle Businessman sitting in stationary car, using cell phone A stationary train at a Japanese station موفق باشید!
stationary : constant : fixed station : standing still
Design By : P I C H A K . N E T |