سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پای سیب

شعرى از پابلو نرودا
============


"Die Slowly" Poem
 
"Die Slowly" is a beautiful poem originally written in Spanish by Pablo Neruda (1904-1973).

این شعر در واقع به زبان اسپانیایی است و ترجمه های متفاوتی از آن به زبان انگلیسی

وجود دارد ..

ترجمه زیر برداشتی آزاد از  ترجمه ای از احمد شاملو  وچند ترجمه انگلیسی  با توجه به مفهوم کلی شعر است 

 

============ ========= =========

 

dies slowly.
who does not travel, who does not read, 
who does not listen to music, 
who does not find grace in himself, 
 

 
 به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
 اگر سفر نکنی،
 اگر کتابی نخوانی،
 اگر به اصوات زندگی و موسیقی طبیعت  گوش فرا ندهی
 اگر
برای خودت ارزشی قائل نباشی

============ =======

 


 dies slowly.
 He who slowly destroys his own self-esteem, 
 who does not allow himself to be helped, 
 who spends days on end complaining about his own bad luck, about the rain that never stops

 

 


  به آرامی آغاز به
مردن می‌کنی

زمانی که خودباوری, عزت نفس  را در خودت بکشی،
 

وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.

وقتی تمام  روزها رو با نفرین به بخت بدت بگذرونی و

 از بارون بد شانسی ها که تمومی نداره

============ ========= ==


He who becomes the slave of habit,
who follows the same routes every day, 
who never changes pace, 
who does not risk and change the color of his clothes, 
who does not speak and does not experience

 


 به آرامی آغاز به مردن
می‌کنی


 اگر برده ‏ی عادات و عقایدت  شوی،
 اگر همیشه از یک راه تکراری بروی

اگر روزمرّگی را تغییر ندهی


 
اگر در  زندگی هیچ وقت ریسک نکنی ..راههای مختلف رو امتحان نکنی

 ورنگ‏های متفاوت به تن نکنی،
 ی
ا اگر بادیگران برای آموختن و گسب تجربه   صحبت نکنی

 

============ ========= =====

 
dies slowly.
who abandon a project before starting it, who fails to ask questions on

 subjects he doesn"t know,

  who doesn"t reply when they are asked something he does  know

 

 

به آرامی آغاز به مردن می‏کنی

اگر قبل از این که کاری رو شروع کنی نسبت بهش بدبین باشی و اونو انجام ندی

اگر درباره ی چیزهایی که نمی دونی پرسش نکنی

اگر به سوالاتی که جوابشون رو میدونی پاسخ ندی

 ============ ========= ==

 
dies slowly

.
who shuns passion,
dotting ones "it’s" rather than a bundle of emotions, the kind that make your eyes glimmer, 
that turn a yawn into a smile, 
that make the heart pound in the face of mistakes and feelings

 



 تو به آرامی آغاز به مردن می‏کنی
 اگر از شور و حرارت و هیجان
 از احساسات سرکش،
 و از چیزهایی که چشمانت را به
 درخشش وامی‌دارند،
 و ضربان قلبت را
تندتر می‌کنند،

دوری کنی

============ ========= ========= ==

 

dies slowly.

, who doesn"t turn the tables when they are unhappy at work,

who does not risk certainty for uncertainty, 
to thus follow a dream, 
those who do not forego sound advice at least once in their live

 

 


 تو به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
 اگر هنگامی که با شغلت و یا کاری که انجام میدهی
 شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
 اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
 اگردنبال  رویاهایت نروی،
 اگر به خودت اجازه ندهی
 که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ت ورای مصلحت‌اندیشی رفتار کنی  . . .

============= ========= ==


Let"s try and avoid death in small doses, 
reminding oneself that being alive requires an effort  far greater than

the simple fact of breathing.
Only a burning patience will lead
to the attainment of a splendid happiness.
 

Hosted by FreeImageHosting.net Free Image Hosting Service



 امروز زندگی را آغاز کن!

لازمه ی زندگی تلاش و مخاطره هست نه تنها یک نفس کشیدن ساده

 امروز مخاطره کن!
 

 امروز کاری کن!
 

 نگذار که به آرامی بمیری!


تنها با شکیبایی و تلاش مستمر هست که میتونی شادی رو به زندگیت بیاری ..

============ ======

کاش همیشه به یاد داشته باشیم از این مدت کوتاهی که زنده ایم لذت ببریم -

 اگه نمی تونیم مثل بارون درخت نشین دل بکنیم از این "میهمانخانه میهمان کش روزش تاریک"-

 حتی اگه شده با ریختن کمی گلاب یا دارچین تو چای،

 یک روز مرخصی گرفتن و پرداختن به فیلم و کتابهای مورد علاقه، یه جمعه کوه نوردی سبک،

 ظهرها بعد ناهار یه گشتی تو پارک زدن،

 از ته دل خندیدن با دوستان بی توجه به نگاههای سرد دور و وریهایی که میخوان خنده رو بر لبات

 بدوزن،..

 

 

فقط امروز زنده ام.

 اگر این عبارت را باور کنیم چقدر زندگی مان تغییر خواهد پذیرفت.

 هنوز باورمان نیست که یکبار فرصت زیستن داریم.

 انگار این زندگی تمرینی است برای تولد دوباره و زیستنی از سرآغاز....


البته چه میتوان کرد در جایی که روزمرگی در جریان است و همه به سویی میروند،

  ناخواسته و ناتوان از چرخشی هر چند کوچک

 اگر فرصتی هست، .

 برای یاد گرفتن، دوست داشتن، خندیدن، ابراز عشق کردن، گشتن، نوشتن و …

آن را از دست نده


آری فقط امروز زنده ام. می دانم که می دانی


نوشته شده در جمعه 88/2/18ساعت 9:23 عصر توسط امیرحسین فرمد نظرات ( ) |



Design By : P I C H A K . N E T

















>