پای سیب
Approach : come near or nearer to 1-نزدیک شدن 2- رویکرد 3-پرواز قبل از فرود Detect : discover ; find out Defect : fault ; that which is wrong Neglect : give too little care or attention to Employee : a person who works for pay Undoubtedly : certainly ; beyond doubt Popular : liked by most people Thorough : being all that is needed ; complete Client : person for whom a lawyer acts ; customer Comprehensive : including much ; covering completely Deceive : make someone believe as true something that is false ;mislead Defraud : take money , rights , etc ; away by cheating عکس هایی از بازیگر زن مورد علاقه ام ناتالی پرتمن در کنار اسکارلت جانسون در فیلم the other bolyen girl Emo is like any style, fashion or culture. The term emo is loosely associated with emotionally charged punk rock, however it originally meant emotionally hardcore - modern "emo" music is more of a branch off from what it started out as. اگر آی.اس.پی شما فیلیکر رو فیلتر نکرده باشه عکس ها رو می تونید ببینید و الا که... این هم قیافه ها و سبک موهاشون: ای جا هم سبک نقاشی هاشون رو ببینید: http://www.flickr.com/photos/28475414@N07/sets/72157606107391393/with/2658813654/ مواظب خودتون باشید Tradition : beliefs , opinion , customs handed down from one generation to another Rural : in the country Burden: what is carried , a load Campus : grounds of college , university or school Majority : the larger number , greater part ,more than half Assembled : gather together , bring together Explore : go over carefully, look into closely , examine Topic : subject that people think ,write, or talk about Debate : a discussion in which reason for and against something are brought out Evade : get away from by trickery or cleverness Probe : search into, examine thoroughly , investigate Reform :make better . improve by removing faults لغات این هفته مهم هستند تندی یاد بگرید - برنامه نویس برنامه نرم افزار را مینویسد و معتقد است که هیچ خطایی ندارد. 2- نرم افزار تست میشود. 20 خطا پیدا میشود. 3- برنامه نویس 10 خطا را اصلاح میکند و به واحد تست توضیح میدهد که 10 مورد دیگر واقعاً خطا نیستند. 4- واحد تست نرم افزار متوجه میشود 5 مورد از اصلاحات انجام شده کار نمیکنند و 15 خطای جدید هم کشف میکند. 5- مراحل 3 و 4 سه بار تکرار میشود. 6- به خاطر فشار بازاریابی و اعلام عمومی زود هنگام که بر اساس زمانبندی خوشبینانه برنامه نویسی انجام شده است، نرم افزار منتشر میشود. 7- کاربران 137 خطای جدید پیدا میکنند. 8- برنامه نویس پول خود را دریافت کرده است و دیگر نمیتوان او را پیدا کرد. 9- تیم جدید برنامه نویسی تقریباً تمام 137 خطا را اصلاح میکند اما 546 خطای دیگر به نرم افزار اضافه میکند. 10- برنامه نویس اصلی به واحد تست نرم افزار که پول کمی دریافت کردهاند از فیجی یک کارت پستال میفرستد. کل افراد واحد تست کار را رها میکنند. 11- شرکت رقیب فرصت طلب با استفاده از سود حاصل از فروش آخرین نسخه نرم افزار که 783 خطا دارد، شرکت را میخرد. 12- مدیر عامل جدید تعیین میشود. او یک برنامه نویس استخدام میکند تا نرم افزار موجود را بازنویسی کند. 13- برنامه نویس برنامه نرم افزار را مینویسد و معتقد است که هیچ خطایی ندارد... Software Development Cycles ------------------------------------------ لطفا دقت بفرمایید! هر دفعه که برای خرید بستنی وانیلی به مغازه می روم و به خودرو بازمی گردم ، ماشین روشن نمی شود؛ اما هر بستنی دیگری که بخرم ، چنین مشکلی نخواهم داشت. خواهش می کنم درک کنید که این مساله برای من بسیار جدی و دردسرآفرین است و من هرگز قصد شوخی با شما را ندارم. می خواهم بپرسم چطور می شود پونتیاک من وقتی بستنی وانیلی می خرم ، روشن نمی شود؛ اما با هر بستنی دیگری راحت استارت می خورد؟ مدیر شرکت به نامه دریافتی از این مشتری عجیب ، با شک و تردید برخورد کرد؛ اما از روی وظیفه و تعهد، یک مهندس را مامور بررسی مساله کرد. مهندس خبره شرکت ، شب هنگام پس از شام با مشتری قرار گذاشت. آن دو به اتفاق به بستنی فروشی رفتند. آن شب نوبت بستنی وانیلی بود. پس از خرید بستنی ، همان طور که در نامه شرح داده شد، ماشین روشن نشد!مهندس جوان و جویای راه حل ، 3 شب پیاپی دیگر نیز با صاحب خودرو وعده کرد. یک شب نوبت بستنی شکلاتی بود، ماشین روشن شد. شب بعد بستنی توت فرنگی و خودرو براحتی استارت خورد. شب سوم دوباره نوبت بستنی وانیلی شد و باز ماشین روشن نشد! نماینده شرکت به جای این که به فکر یافتن دلیل حساسیت داشتن خودرو به بستنی وانیلی باشد، تلاش کرد با موضوع منطقی و متفکرانه برخورد کند. او مشاهداتی را از لحظه ترک منزل مشتری تا خریدن بستنی و بازگشت به ماشین و استارت زدن برای انواع بستنی ثبت کرد. این مشاهده و ثبت اتفاق ها و مدت زمان آنها، نکته جالبی را به او نشان داد: بستنی وانیلی پرطرفدار و پرفروش است و نزدیک در مغازه در قفسه ها چیده می شود؛ اما دیگر بستنی ها داخل مغازه و دورتر از در قرار می گیرند. پس مدت زمان خروج از خودرو تا خرید بستنی و برگشتن و استارت زدن برای بستنی وانیلی کمتر از دیگر بستنی هاست. این مدت زمان مهندس را به تحلیل علمی موضوع راهنمایی کرد و او دریافت پدیده ای به نام قفل بخار(Vapor Lock) باعث بروز این مشکل می شود. روشن شدن خیلی زود خودرو پس از خاموش شدن ، به دلیل تراکم بخار در موتور و پیستون ها مساله اصلی شرکت ، پونتیاک و مشتری بود. آیا همه حرفهای مشتریان ما باید منطقی ، اصولی و مرتبط با موضوع باشد؟ اگر مشتری چیزی می گوید که به نظر مسخره و بی ربط است ، یا شکایتی عجیب را طرح می کند، چگونه برخوردی شایسته اوست؟ یک اتفاق نادر برای یک مشتری و پیام بظاهر احمقانه او می تواند روشنگر مسیر بهترین و زبده ترین مهندسان جنرال موتورز باشد. مثال ساده ای که نقل شد، تاکید بر این موضوع دارد که مشتری بهترین راهنما و کمک ما در بهتر شدن محصول و خدمات بنگاه ماست. اگر در پی نوآوری هستیم ، باید به طور جدی سازوکار «خوب گوش دادن» و «شنیدن» صدای مشتری را طراحی کنیم. شما مشتریان خود را می شناسید؟ صدایشان به گوشتان می رسد؟ بی ربط و با ربط، حرف مشتری گوهر است Scarce : rare , hard to get Annual : once a year , something that appears yearly or last for a year Persuade : make willing , win over to do believe Essential : necessary , very important Blend : mix together thoroughly , a mixture Visible: able to be seen Expensive : costly , high-priced Talent : natural ability Devise : think out , plan , invent Wholesale : in large quantity , less than retail in price
Vapor : moisture in the air that can be seen , fog , mist Eliminate : get rid of , omit Villain :a very wicked person Dense : thick , closely packed together Utilize : make use of Humid : moist , damp Descend : go or come down from a higher place to a lower place Circulate : go around , go from place to place Enormous : huge , extremely large Predict : tell beforehand Vanish : disappear suddenly Corpse: a dead body , usually of a person Conceal:hide Dismal:dark and depressing Frigid:very cold Inhabit:live in Numb:without the power of felling;deadened Peril:danger;perilous adj Recline:lie down;strech out;lean back Sinister:evil;wicked;dishonest;frightening Tempt:try to get someone to do something;test;invite How does Satan tempt us? And I don"t want to lead him on Wager:bet گنجشک کنج آشیانه اش نشسته بود. خدا گفت: چیزی بگو ! گنجشک گفت: خسته ام. خدا گفت: از چه ؟ گنجشک گفت: تنهایی، بی همدمی. کسی تا به خاطرش بپری، بخوانی، او را داشته باشی. خدا گفت: مگر مرا نداری ؟ گنجشک گفت: گاهی چنان دور می شوی که بال های کوچکم به تو نمی رسند . خدا گفت: آیا هرگز به ملکوتم نیامدی ؟ خدا گفت: آیا همیشه در قلبت نبوده ام ؟! چنان از غیر پُرش کردی که جایی برایم نمانده. چنان کوچک که دیگر توان پذیرشم را نداری . هرگز تنهایت گذاشتم ؟ گنجشک سر به زیر انداخت . دانه های اشک ، چشم های کوچکش را پر کرده بود . خدا گفت : اما در ملکوت من همیشه جایی برای تو هست ، بیا ! گنجشک سر بلند کرد . دشت های آن سو تا بی نهایت سبز بود . گنجشک به سمت بی نهایت پر گشود
................................................................................... قابل توجه دانشجویان رشته مهندسی کامپیوتر و فناوری اطلاعات تدریس خصوصی و یا نیمه خصوصی درس طراحی الگوریتم ها با قیمت مناسب و توافقی ................................................................................... حل نمونه سوالات امتحانی ترم های پیش ویژه دانشجویان دانشگاه پیام نور با بیان کامل نکات تست ها و روند حل سوالات تشریحی پر تکرار در امتحانات این دانشگاه ................................................................................... تلفن تماس : 09127145689 پست الکترونیک: farmad313@yahoo.com ................................................................................... Abandon: desert, leave without planning to comeback, quit ترک کردن؛متروکه When Ali abandon his family, the police looking for him The soldier could not abandon his friends who were hurt in battle Because Mina was poor ,she had to abandon her idea of going to college Keen: sharp, eager, intense, sensitive تیز؛شدید؛باهوش The butcher"s keen knife cut through the meat My dog has a keen sense of smell Sara"s keen mind pleased all his teachers Jealous: afraid that the one you love might prefer someone else, wanting what someone else has حسود؛غیرتی Although my neighbor just bought a new car ,I am not jealous of him Bing jealous, Mona would not let her boyfriend dance with any of cheerleaders Tact: ability to say the right thing کاردانی و تدبیر؛خوش زبانی By the use of tact, my aunt was able to calm her jealous husband Your friends will admire you if you use tact and thoughtfulness Oath: a promise that something is true, a curse سوگند؛فحش و ناسزا The president will take oath tomorrow In court, the witness took an oath that he would tell the whole truth When Shahin discovered that he had been abandoned, he let out an angry oath
The pilot swore an oath to save the passenger"s lives Vacant: empty, not filled خالی Someone is planning to build a house on that vacant lot I put my coat on that vacant seat When my landlord broke in,he found that apartment vacant Hardship: something that is hard to bear, difficulty مشکلات Gallant: brave, showing respect for women دلیر و شجاع؛مودب( نسبت به خانم ها) The fighter had to face many hardships before he became champion Zahra was able to overcome one hardship after another Unaccustomed: not used to something نا آشنا؛عادت نداشتن به
Marjan was unaccustomed to Tehran"s heat, because she is coming from south pole Unaccustomed as she was to exercise , Maryam quickly became tired The king was unaccustomed to having people disobey him Bachelor: a man who has not married مرد مجرد Farshad is so gallant that he always gives up his subway seat to a woman
Qualify: become fit, show that you are able صلاحیت کسب کردن I am trying to qualify for the job that is now vacant You have be taller than 160cm to qualify as a policeman in our town
A lot of times, Emo is associated with being bitter, depressed, insecure and resentful.
A bizarre wave of mob emo-bashings is sweeping across Mexico. The movement is being generated on message boards and social networking sites by non-emo youth who highly dislike like the emo look and attitude.
The spark came first in Queretaro on March 7. An estimated 800 young people poured into the city"s Centro Historico hunting for emos to beat the crap out of. They found some. The next weekend it spread to Mexico City, where emos faced off against punks and rockabillies at the Glorieta de Insurgents, the epicenter of emo social space in the capital. There"s also been reports of anti-emo violence in Durango, Colima, and elsewhere.
The question on everyone"s lips right now seems to be, "What the hell is going on?" Been reporting this story since it broke, and we"re looking further into it. Updates in the near future.
1. Programmer produces code he believes is bug-free.
2. Product is tested. 20 bugs are found.
3. Programmer fixes 10 of the bugs and explains to the testing
department that the other 10 aren’t really bugs.
4. Testing department finds that five of the fixes didn’t work and
discovers 15 new bugs.
5. Repeat three times steps 3 and 4.
6. Due to marketing pressure and an extremely premature product
announcement based on overly-optimistic programming schedule, the
product is released.
7. Users find 137 new bugs.
8. Original programmer, having cashed his royalty check, is nowhere
to be found.
9. Newly-assembled programming team fixes almost all of the 137
bugs, but introduce 456 new ones.
10. Original programmer sends underpaid testing department a
postcard from Fiji. Entire testing department quits.
11. Company is bought in a hostile takeover by competitor using
profits from their latest release, which had 783 bugs.
12. New CEO is brought in by board of directors. He hires a
programmer to redo program from scratch.
13. Programmer produces code he believes is bug-free…
گنجشک سکوت کرد. بغض به دیواره های نازک گلویش فشار آورده بود.
Design By : P I C H A K . N E T |